شپ پنجم مهدیه

دریافت صوت مراسم شب پنجم محرم 1395
**
دریافت صوت زیارت عاشورا
**
دریافت صوت خاطره گویی دفاع مقدس
**
دریافت صوت سخنرانی
**
دریافت صوت مداحی
مدیر سایت: مهدیه احمدآباد
ایمیل مدیر:
عنوان سایت: مهدیه احمدآباد اردکان
شعار سایت: مهدیه احمدآباد اردکان
مهدیه احمدآباد اردکان
احمدآباد اردکان، مهدیه احمدآباد اردکان، احمدآباد
به گزارش “اردکان خبر” فیلم مستند « جای خالی احمد » به نویسندگی و کارگردانی محمد رضا دهستانی و با همکاری و حمایت موسسه مالی و اعتباری ثامن الحجج استان یزد تولید شد.
کارگردان این فیلم گفت: “جای خالی احمد” مستندی است از زندگانی شهید احمد دهقانی و سیر نزولی احراز هویت این شهید بزرگوار بعد از ۳۱ سال.
وی گفت: در این مستند سعی شده است اتفاقاتی که بعد از خاکسپاری پنج شهید گمنام در اردکان، بخصوص (شهید احمد دهقانی) رخ داده است، از جمله رؤیاهایی که چندین نفر از مردم اردکان و یزد در مورد این شهید بزرگوار دیده بودند، به تصویر کشیده شود.
دهستانی گفت: ایده تولید این فیلم تیرماه سال۹۲ هنگامی که خبر احراز هویت شهید دهقانی را به مادرش اعلام کردند شکل گرفت که پیش تولید این مستند حدود ۳ ماه به طول انجامید و تولید آن در طول یک هفته انجام شد و تدوین، صداگذاری و آهنگسازی آن نیز ۴ ماه طول کشید.
وی با اشاره به اینکه مدت زمان این فیلم مستند ۴۰ دقیقه می باشد، اظهار داشت: عوامل این فیلم عبارتند از؛ تصویربردار و تدوین: امیر حاجی ده آبادی، دستیار تصویر: امیر طاهری، صدابردار: سلمان دهقان و حمید زیباکلام، عکاس: محسن ابراهیمیان، آهنگساز: علیرضا عصارزاده، طراحی لوگو و پوستر فیلم:محسن دهقانی فیروزآبادی، تدارکات: حمید حسینی، حمل و نقل: علی فتوحی و نویسندگی،تهیه کنندگی و کارگردانی آن نیز به عهده خودم بوده است.
دهستانی افزود: با رایزنی هایی که انجام شده، این فیلم از شبکه سراسری یک صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در ششم محرم. در تاریخ 28/7/94 پخش شده است.
![]() |
![]() ای کسی که رحم میکنی بر کسی که بندگانت بر او رحم نمیکنند.و ای آنکه میپذیری کسی را که سرزمینها، او را نمیپذیرند. و ای کسی که نیازمندان آستانت را خار و کوچک نمیکنی... |
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() |
![]() آنهائی كه شُوقاً إلَی الله، حُبّاً لله، شُكراً لله عبادت كردند، جائزه را از دست بی دستی خدای سبحان دریافت می كنند و آن هم محبوبیّت است و كرامت را به آنها عطاء می كند؛ وقتی محبوب الهی شدند، هم از گزند دوزخ مصون اند، هم از فیض و فُوز بهشت ![]() |
![]() چشمانم! همان چشمانی که در شبهای قدر برای تو می گریستند، به خطا می روند. دست هایم، زبانم، همه وجودم، احساس می کنم که نزدیکی به تو را از دست می دهند. می دانم که این تغییرات به خاطر اعمال خود من است. شرمنده ام، ولی چه کنم؟... این جمله میتواند هم اشاره به زینتهای جسمانی باشد که شامل پوشیدن لباسهای مرتب و پاک و تمیز و شانه زدن موها و... میشود، و هم شامل زینتهای معنوی، یعنی صفات انسانی و ملکات اخلاقی و پاکی نیت و اخلاص و اگر میبینیم در بعضی از روایات اسلامی تنها اشاره به لباس خوب یا شانه کردن موها شده و اگر میبینیم تنها سخن از مراسم نماز عید و نماز جمعه به میان آمده است... |
![]()
اَللّهُمَّ اَهْلَ الْكِبْرِیاَّءِ
وَالْعَظَمَةِ وَاَهْلَ الْجُودِ وَالْجَبَرُوتِ وَاَهْلَ
الْعَفْوِ |
![]() ![]() کم کم غروب ماه خدا دیده می شود صد حیف ازین بساط که برچیده میشود در این بهار رحمت و غفران و مغفرت خوشبخت آنکسی ست که بخشیده میشود |
![]() شب اول : از جمله لیالى شریفه است و در فضیلت و ثواب عبادت و احیاى آن احادیث بسیار وارد شده و روایت شده است كه آن شب كمتر از شب قدر نیست و از براى آن چند عمل است: اول غسل است در وقتى كه غروب كرد آفتاب. دوم احیا آن شب به نماز و دعا و استغفار و سؤال از حق تعالى و بیتوته در مسجد. |
عارفان با بصیرت و اولیاء خاص الهى با چشم دل، به عید نگریسته و زوایاى معنوى آن را جستجو مىكنند. بخشى از كوشش هاى مردان الهى در ایّام عید بُعد اجتماعى دارد كه در حلّ مشكلات برادران دینى... |
|
عید سعید فطر شاید برجستهترین خصوصیتش این است که مراسمی معنوی و بینالمللی است. این رسم بینالمللی جنبه معنوی بارز و نمایانی دارد. در دعای قنوت عید فطر می خوانیم، [اسئلک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمداً صلی الله علیه و آله ذخراً و شرفاً و کرامة و مزیدا] |
![]()
افرادى كه در شب عید فطر داراى این شرایط
باشند زكات فطره بر آنها واجب است : |
![]() ماه مبارك رمضان یك حقیقت و باطنى دارد كه این حقیقت در قیامت ظهور مىكند. ماه مبارك رمضان را امام سجاد(ع) عید اولیاء الله مىداند. در صحیفه سجادیه دعایى است به نام دعاى وداع ماه مبارك رمضان. این وداع براى كسى است كه با ماه مبارك رمضان مانوس بوده و ماه مبارك رمضان دوست او مىباشد والا آنكه با این ماه نبوده وداعى ندارد. انسان از دوستش و یا با كسى كه مدتى مانوس بود، خداحافظى مىكند. |
![]() اى مردم! این روز، روزى است كه نیكوكاران درآن پاداش مىگیرند و زیانكاران و تبهكاران درآن مایوس و نا امید مىگردند و این شباهتى زیاد به روز قیامتتان دارد، پس با خارج شدن از منازل و رهسپار جایگاه نماز عید شدن به یاد آورید خروجتان از قبرها و رفتنتان را به سوى پروردگار، و با ایستادن درجایگاه نماز، به یاد آورید ایستادن در برابر پروردگارتان را... |
![]() اى مردم! این روز شما روزى است كه نیكوكاران در آن پاداش مىگیرند و زیانكاران و تبهكاران در آن مایوس و ناامید مىگردند و این شباهتى زیاد به روز قیامت دارد. پس با خروج از منازل و رهسپارى به سوى جایگاه نماز عید، خروجتان را از قبر و رفتنتان را به سوى پروردگار به یاد آورید، و با ایستادن در جایگاه نماز، ایستادن در برابر پروردگارتان را یاد كنید، و با بازگشتبه سوى منازل خود، بازگشتتان به سوى منازلتان در بهشت برین را متذكر شوید. |
|
|
|
گفتارى از زندگى پر فیض امام مهدى (عج)
ظهور و قیام حضرت مهدى صلوات الله علیه یك جریان منطقهاى و قومى نیست، بلكه یك مسأله جهانى و همگانى است، النهایه، این مسأله در جهان تشیع بیشتر شكل گرفته و ارادتمندان آن حضرت پیوسته در انتظار ظهور وى هستند و از وجود مبارك و دعاهاى نافذ و توجهات عالیش در زمان غیبت استفادهها مىكنند. |
پیرامون ولادت و زندگانی
|
شناخت مختصرى از زندگانى امام مهدى (عج) تولد حضرت مهدى (ع) از دیدگاه علماى اهل سنت - دیدار حضرت مهدى (ع) - علل سیاسى - اجتماعى غیبت - غیبت صغرى و كبرى - نواب خاص - وظایف و فعالیتهاى اساسى نوّاب خاص - مهدى (ع) در منابع شیعه. |
فرمایشات امام خمینی (ره) و رهبر انقلاب
معنای نداشتن حكومت این است كه تمام حدود و ثغور مسلمین از دست برود، و ما با بی حالی دست روی دست بگذاریم كه هر كاری می خواهند بكنند؟ و ما اگر كارهای آنها را امضاء نكنیم رد نمی كنیم. آیا باید اینطور باشد؟ یا این كه حكومت لازم است و اگر خدا شخص معینی را برای حكومت در دوره غیبت تعیین نكرده ... |
|
ظهور و علائم آن |
شرط اول: وجود طرح و
برنامه عادلانه كاملى كه عدالت خالص واقعى را در برداشته باشد و
بتوان آن را در هر زمان و مكانى پیاده كرد و براى انسانیت سعادت و
خوشى به بار آورده و تضمین كننده سعادت دنیوى و اخروى انسان باشد. |
وقایع پیش از ظهور |
عصر طلایی
دلهای مؤمنان از ترس خالی شده و قلوب دشمنان آنها آكنده از ترس و وحشت می گردد. همانگونه كه خداوند متعال در نبرد بدر با ایجاد رعب در دل دشمنان و فرستادن فرشتگان برای یاری مسلمانان - كه تعدادشان در برابر مشركان بسیار اندك بود - دلهای مؤمنان را از ترس خالی نمود، در زمان ظهور نیز چنین خواهد شد. |
|
کلیپ ها و قطعه فیلم هایی با موضوع ولادت حضرت مهدی (عج) (تصویری) |
مداحی و مولودی ولادت قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان (عج) (صوتی) |
|
قرآن و پایان تاریخ بشر به مقتضاى حُب ذات و طبیعت جستوجوگر خود همواره به سرانجام دنیا مىاندیشد و اكنون كه فقر و فساد، ظلم و ستم، تبعیض و ناجوانمردى، استعمار و استثمار، انحصارطلبى قطب سلطه گر و صدها و هزاران پدیده نا میمون فرهنگى، سیاسى و اقتصادى و اجتماعى به صورت وحشتناكى بر جوامع بشرى چنگ انداخته و عرصه را بر انسانهاى آزادیخواه و طالب حداقل حقوق انسانى تنگ نموده، این سؤال كه آینده جهان و پایان تاریخ چگونه خواهد بود از اهمیت ویژه برخوردار است. |
توصیف حضرت در روایات |
از آن پس ناگزیر مدتى كه مشیت الهى اقتضاء كند در انتظار بسر برید ، آنگاه خداوند شخصیتى را برانگیزد تا شما را ( كه به اختـلاف و جـدائى گرائیده اید ) جمع كند و پراكندگى شما را سر و سامان بخشد. پس به كسیكه ( چیزیكه ) رو نكرده دل مبندید؛ و از آن كه رو گردانده ناامید مشوید |
مهدویت در قرآن و احادیث
آیا مدعیان مهدویت فقط در میان شیعه زیاد بودهاند و در میان اهل تسنن نبودهاند؟مىبینید مدعیان مهدویت در میان اهل تسنن هم زیاد بودهاند.یكى از آنها همین مهدى سودانى یا متمهدى سودانى است كه در كمتر از یك قرن اخیر در سودان ظهور كرد و در آنجا یك جمعیتى به وجود آورد كه تا همین اواخر هم بودند. |
|
منافع وجودی امام عصر(ع) در عصر غیبت
اصولاً هر جامعه ای برای خود تشكیلات و سازمانی دارد، و برای بقا و ادامه كار سازمانها و به منظور تعقیب هدف، وجود رهبری لازم است. هرگاه این رهبر در دل اجتماع باشد، وجود و مداخلهاش در رهبری و گردش تشكیلات و سازمانها لازم و ضروری خواهد بود، ولی هرگاه كه رهبر به عللی محبوس، یا تبعید و دور افتاده، یا مریض و بیمار باشد، وجود او برای پیگیری امور اجتماع و افراد، كافی خواهد بود؛ زیرا باز مردم به امید آن رهبر، دست به دست هم داده، كارها را ادامه می دهند. |
علت و فلسفه غیبت هنگامى كه پنجمین فرزند امام هفتم (علیه السلام) غایب شد، مواظب دین خویش باشید، تا مبادا كسى شما را از دین خارج كند! اى پسرك من! براى صاحب الامر بناچار غیبتى خواهد بود، به طورى كه عده اى از مؤمنان از عقیده ى خود بر مى گردند، همانا خدا به وسیله ى غیبت، بندگانش را امتحان مى نماید. |
غیبت و
حیرت اوست حجت بزرگ خدا، ولى اعظم پروردگار، نجات دهنده بشر، وارث تمام انبیا و اوصیا و جانشین همه پیامبران و امامان، خلف صالح، قائم به حق،مبین احكام دین، پروراننده عدل و داد، سمبل حق و حقیقت، تالى تلو قرآن،بقیه الله فى الارض، صاحب الزمان و خلیفه الرحمن. او است: منصور.. مویدبه تاییدات خداوند.. حجت.. نور.. فرقان.. صاحب امر.. |
این ماییم كه غایبیم جریان مهدویت، نظیر پنج جریان دیگری است كه قرآن كریم مطرح كرده و از حكم عام آن پنج جریان جدا نیست. این جریان خمسه عبارت از ربوبیت، نبوت، امامت، روحانیت و ایمان است. |
ولایت در زمان غیبت حضرت ولى عصر(عج) برهان عقلى بر ضرورت ولایت فقیه در عصر غیبت نظیر برهان بر نبوت و امامت است. زیرا آنچه كه اثبات كننده نبوت عامه است، یكى نیاز بشر به قوانین الهى است، و دیگر نیاز به وجود فردى است كه به دلیل مسانخت... |
|
دل نوشته های خود را در قسمت حرف دل سایت
ثبت نمایید و در زیبا شدن این قسمت ما را یاری نمایید.
(حرف دل) |
بانک اشعار مهدوی(عج) |
غزل های حافظ شیرازی (اشعار) |
اس ام اس های زیبا برای تبریک نیمه ی شعبان ای دل شیدای ما، گرم تمنّای تو
کی شود آخر عیان طلعت زیبای تو
|
ادبیات انتظار |
![]() |
![]() در یکی از روزها که درغار کوچک حرا مشغول خودسازی و راز و نیاز با خالق متعال بود، صدای خجسته و با صلابتی را می شنود که امر به خواندن می کند . پس از سه بار پیامبر نیز با او زمزمه می کند. " بخوان، بخوان به نام پروردگاری که ترا خلق کرد... |
||||||||
![]()
|
||||||||
![]() مؤلفه های دوران جاهلیت - فلسفه بعثت - نتایج بعثت انبیاء علیهم السلام - ویژگی های اسلام - اسلام؛ نورهدایت - اوصاف پیامبراكرم صلوات الله علیه... |
||||||||
![]()
|
||||||||
![]() انگیزه بعثت این است که این نفوس سرکش را این نفوس طاغی و یاغی را از آن سرکشی و از آن طغیان و از آن یاغیگری نجات دهد و تزکیه کند نفوس را. همه اختلافاتی که در بشر هست برای این است که تزکیه نشده است. غایت بعثت این است که ...
|
||||||||
![]() نابراین معیارِ(مهاجرگرایى) در عضویابیِ رسول خدا(ص) یك اصل مسلّم مبتنى بر گمان و عقل بود و به آن عمل كرد. آمار دقیقِ كارگزارانِ پیامبر(ص) این را نشان مى دهد. ما هم باید(مبارزگرایى) و(ایثارگرى) و(ایثارگرایى) را معیار بدانیم؛ یعنى هركس تلاش و مجاهدت بیش ترى داشته و جان بازى كرده و پا و نخاع داده است را اولویت بدهیم... |
||||||||
![]()
|
||||||||
![]()
|
||||||||
![]() |
||||||||
![]()
|
||||||||
![]() |
![]() |
![]() در زمان حیات امام صادق(ع) كسانى از اصحاب آن حضرت معتقد بودند پس از ایشان اسماعیل امام خواهد شد. اسماعیل در زمان حیات پدر از دنیا رفت ولى كسانى مرگ او را باور نكردند و او را همچنان امام دانستند. پس از وفات حضرت صادق(ع)عدهاى از اینان چون از حیات اسماعیل مأیوس شدند،پسر او محمد بن اسماعیل را امام دانستند و اسماعیلیه امروز بر این عقیده هستند و پس از او پسر او را امام مىدانند و سپس... |
![]() روایتى از امام كاظم علیه السلام نقل شده است كه فرمود: كسى كه هر روز به محاسبه نفس نمى پردازد، از ما نیست . (در صورتى كه محاسبه كند) اگر عمل نیكویى از او سر زده باشد؛ از خداوند طلب زیادى اش كند و اگر عمل نادرستى از او سرزده باشد، استغفار نموده ، توبه كند. |
|
![]() در هفتم ماه ذى الحجه سال 178 امام را به زندان بصره بردند ، و چون عید قربان در پیش بود و ایام به اصطلاح جشن و شادمانى بود ، امام را در یك وضع بدى ( از نظر روحى ) بردند . مدتى امام در زندان او بود . كم كم خود این عیسى بن جعفر علاقه مند و مرید شد . او هم قبلا خیال مى كرد كه شاید واقعا موسى بن جعفر همانطور كه دستگاه خلافت تبلیغ مى كند مردى است یاغى كه فقط هنرش این است كه مدعى خلافت است ، یعنى عشق ریاست به سرش زده است. |
![]() هادی عباسی ، درباره ی نقش امام كاظم (ع ) در رهبری قیام فخ , اظهار نگرانی كرد و گفت :به خدا قسم , حسین (رهبر شهید قیام فخ ) به دستور او (امام موسی بن جعفر علیه السلام ) قیام كرده و تحت تاثیر او قرار گرفته است , زیرا صاحب وصیت در این خانواده اوست , خدا مرا بكشد , اگر او را زنده بگذارم . |
![]()
|
سخنان برگزیده
* امام رضاعلیه السلام: زیارَةُ قَبرِ أبی مِثلُ زِیارَةِ قَبِر الحُسَینِ؛
زیارت قبر پدرم، موسى بن جعفرعلیه السلام، مانند زیارت قبر حسینعلیه السلام است.
* روایت شده است: أنّهُ (الكاظِم َعلیه السلام) كانَ یَبِكی مِن خَشیَةِ اللَّهِ حَتّى تَخضَلَّ لِحیَتُهُ بِالدُّمُوعِ؛
امام كاظم همواره از بیم خدا مىگریست، چندان كه محاسنش از اشك تر مىشد.
* امام كاظم علیه السلام: ثَلاثٌ مُوبِقاتٌ: نَكثُ الصَّفَقَةِ و تَركُ السُّنَّةِ و فِراقُ الجَماعَةِ؛
سه چیز تباهى مىآورد: پیمان شكنى، رها كردن سنّت و جدا شدن از جماعت.
* امام كاظم علیه السلام: عَونُكَ لِلضَّعیفِ أفضَلُ الصَّدَقَةِ؛
كمك كردن تو به ناتوان، بهترین صدقه است.
* امام كاظم علیه السلام: لَو كانَ فِیكُم عِدَّةُ أهلِ بَدرٍ لَقامَ قائمُنا؛
اگر به تعداد اهل بدر (مؤمن كامل) در میان شما بود، قائم ما قیام مى كرد.
* امام كاظم علیه السلام: لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِب نَفسَهُ فی كُلِّ یَومٍ؛
كسى كه هر روز خود را ارزیابى نكند، از ما نیست.
* امام كاظم علیه السلام: ما مِن شَىءٍ تَراهُ عَیناكَ إلّا و فیهِ مَوعِظَةٌ؛
در هر چیزى كه چشمانت مىبیند، موعظهاى است.
* امام كاظم علیه السلام: مَن كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ كَف َّ اللَّهُ عَنهُ عَذابَ یَومِ القِیامَة؛
هر كس خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند عذاب خود را در روز قیامت از او باز مىدارد.
* امام كاظم علیه السلام: إذا كانَ ثَلاثَةٌ فی بَیتٍ فَلا یَتَناجى إثنانِ دونَ صاحِبِهِما فَإنَّ ذلِكَ مِمّایَغُمُّهُ؛
هر گاه سه نفر در خانه اى بودند، دو نفرشان با هم نجوا نكنند؛ زیرا نجوا كردن، نفر سوم را ناراحت مى كند.
* امام كاظم علیه السلام: إیّاكَ أن تَمنَعَ فی طاعَةِ اللَّهِ فَتُنفِقُ مِثلَیهِ فی مَعصِیَةِ اللَّهِ؛
مبادا از خرج كردن در راه طاعت خدا خوددارى كنى، و آنگاه دو برابرش را در معصیت خدا خرج كنى.
* امام كاظم علیه السلام: لاتُذهِبِ الحِشمَةَ بَینَكَ و بَینَ أخیكَ وَأبْقِ مِنها فَإنَّ ذَهابَها ذَهابُ الحَیاءِ؛
مبادا حریم میان خود و برادرت را (یكسره) از میان ببرى؛ چیزى از آن باقى بگذار؛ زیرا از میان رفتن آن، از میان رفتن شرم و حیا اس ت.
* امام كاظم علیه السلام: أبلِغ خَیراً و قُل خَیراً ولا تَكُن أمُّعَةً؛
خیر برسان و سخن نیك بگو و سست رأى و فرمانبرِ هر كس مباش.
* امام كاظم علیه السلام: المُصیبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ و لِلجازِعِ اثنَتانِ؛
مصیبت براى شكیبا یكى است و براى ناشكیبا دوتا.
* امام كاظم علیه السلام: الصَّبرُ عَلَى العافِیَةِ أعظَمُ مِنَ الصَّبرِ عَلَى البَلاءِ؛
شكیبایى در عافیت بزرگتر است از شكیبایى در بلا.
منبع:aftabnews.ir , aviny.com
ویژه نامه ای به
مناسبت
میلاد باسعادت حضرت فاطمه زهرا(س)
فاطمه زهرا(س) تولد و
لقبهای او
فاطمه (س) دختر حضرت محمد (ص)، رسول خدا، پیغمبر اسلام، و مادر او خدیجه دختر
خویلد است. با همه كوششی كه بكار رفته است متاسفانه دربارة سال تولد دختر
پیغمبر (ص) اطلاع درست و دقیقی نمی توان داد. زهرا، صدیقه، طاهره، راضیه،
مرضیه، مباركه، بتول و لقب های دیگر، از جمله القابی هستند كه محدثان اسلامی،
برای دختر پیغمبر نوشته اند. از این جمله لقب زهرا از شهرت بیشتری برخوردار
است، و گاه با او همراه می آید (فاطمه زهرا) و یا بصورت تركیب عربی (فاطمهُ
الزَّهراء) .زهرا كه در تداول بیشتر بجای نام او بكار می رود در لغت(به معنی)
درخشنده، روشن و مرادف هایی از این گونه(است). و این لقب از هر جهت برازندة این
بانوست.او چهره درخشان زن مسلمان، فروغ تابناك (تابان) معرفت و نمونه روشن
پرهیزگاری و خداپرستی است.
نامگذاری فاطمه(س)
در كتابهای شیعه و سنی روایتی می بینیم كه پیغمبر فرمود او را فاطمه نامیدند،
چون خود و شیعیان او از آتش دوزخ بریده اند. قتال نیشابوری ضمن حدیثی از امام
صادق آورده است كه چون از بدی ها بریده شد او را فاطمه نامیده اند.
دوران كودكی:
پرورش زهرا در كنار پدرش رسول خدا و در خانه نبوت بود، آنجا كه فرود آمدنگا ه
فرشتگان، و مركز نزول وحی و آیه های قرآن است. او در خانه تنها بود و دوران
خردسالی را به تنهایی می گذراند. دو خواهر او رقیه و ام كلثوم سالیانی چند از
او بزرگتر بودند. در این خانه بود كه تكبیر گفتن، روی به خداایستادن، و هر
شبانه روز، در اوقاتی خاص، پروردگار یكتا را ،به بزرگی یاد نمودن، آغاز شد. او
كه مستقیم با(پیامبر) گیرنده دستورات {خداوند} مربوط بود، جداگانه می آموخت. هر
روز برایش آزمایشی و هر شب ریاضتی بود، كه پیوسته دشوارتر و دردناك تر می شد.
تهدید، خشونت، آزار، گرسنگی و سختی زندگانی...
{قضای الهی ، در همان سالهای تبعید ومحاصره اقتصادی در شعب، مادر وابوطالب را در یك سال از او جدا كرد ، رحلت مادر وابوطالب مسولیت فاطمه رادر قبال پدر ،بیشتر كرد وپیامبراو را (امّ ابیها ) مام پدر نامید. او برای پدرش هم دختر و هم مادر بود}
همگامى با پدر
فاطمه (س) از همان دوران كودكى كه در كشمكشهاى پدر با مشركان با او همراه
همگام بود
او در جریان نقشه ترور پیامبر قرار گرفته و پدر را مضطربانه از این واقعه هشدار
داد
دشمن شكمبه شتر یا گوسفند بر سر پدر مىریزد و او با دستهاى كوچك خود آنها را
از سر و روى پدر پاك مىكند.پدرش را كتك مىزنند و او از شدت تاثر مىگرید و
پدر را نوازش مىكند
بر بدن پدرش جراحات وارد مىكنند او هم چون پرستارى مهربان بر آن جراحات مرهم
مىگذارد
والحق كه این دختر را چه تحملى در رنجها و نامردىها بود و چه آثارى از خدمات
ارزنده.
السلام على البتول الطاهرة ؛ الصدیقة المعصومة، المغصوبة حقها و الممنوعة ارثها
السلام على بضعة لحمه و صمیم قلبه و رحمة اله و بركاته
هجرت به مدینه
مكه همه كوششهای خود را برای خاموش ساختن این فروغ خدایی بكار برد، اما از این
كوشش سودی نبرد. طرح محاصره اقتصادی ـ آخرین مبارزه قریش ـ با شكست روبرو
گردید. تا آنجا كه تصمیم به قتل پیامبر گرفتند كه آنهم با هجرت پیامبر به مدینه
كه چند سال بعد، مبدا تاریخ مسلمانان گردید و تا امروز هم بنام «تاریخ هجری»
متداول است، خنثی شد. چون اندك اندك كارها سر و سامانی یافت و مسجدی آماده
گردید، و مهاجران در خانه های تازه جای گرفتند، پدرش دستور هجرت وی را داد.
همسر و همسفر علی (ع):
دو سال یا اندكی بیشتر از اقامت مهاجران در مدینه گذشت، در این سال دگرگونی
چشمگیری در وضع سیاسی و اجتماعی مسلمانان پدید گردید. نیز بعضی سریه ها (دسته
اعزامی به جنگ كه پیامبر شخصا در آن دسته شركت نداشت) با پیروزی برگشتند. مهمتر
از همه پیروزی در غزوه بدر بود كه قدرت افسانه ای مكه را درهم ریخت، و حشمت
خیره كنندة سران قریش را از میان برد.
در زندگانی داخلی رسول خدا (ص) نیز تغییری رخ داد. سوده دختر زمعه بن قیس و
عایشه دختر ابوبكر، در خانه او بسر می بردند. حال اگر فاطمه (س) به خانة شوی
برود، درخانه پدرش كسانی هستند كه نگاهبان حال او باشند. لذا پدرش از میان
همه, پسر عموی خود علی بن ابیطالب را برای شوهری او برگزید
تولد امام حسن (ع) و جنگ احد:
رمضان سال سوم هجرت می رسد، ولادت فرزندش حسن (ع) خاطرة شیرین پیروزیهای جنگ
بدر را كه در رمضان سال پیش رخ داد شیرین تر می سازد. اما روزهایی چند پس از
این ولادت فرخنده، گرد اندوه شهر را می پوشاند. مكه و مدینه بار دیگر مقابل هم
(می ایستند) حمزه عموی پیغمبر (ص) سردار دلیر مسلمانان و هفتاد و چهار تن نو
مسلمان در این جنگ به شهادت می رسند. فاطمه (س) هر دو یا سه روز خود را به احد
می رساند و بر مزار شهیدان می گریست و آنانرا دعا می كرد.
اندك اندك خاطرة تلخ جنگ احد فراموش می شود. خانه های درهم ریخته از نو سر و سامان می گیرد و زنان بی سرپرست به خانة شوی می روند. حمله های تعرضی بر فرصت جویان آغاز می گردد. دسته های اعزامی به خارج مدینه، به پیروزی می رسند. در شعبان سال چهارم، ولادت حسین (ع) گرمی تازه ای به خانة علی (ع) می دهد و پس از این دو، زینب، ام كلثوم و محسن.
مقام و منزلت فاطمه (س)
بیان ما از شأن و جلال فاطمه (س) و عظمت و فضائل او در حد فهم و ادراك محدود
ماست و آن هم بدان امید است كه باشداز آسمان ولایت او روزنهاى در اندیشه و
روان پدید آید، دل مان به نور وجودش روشن گردد و درس آموزى از او ما را در
برابر حوادث روزگار مقاوم سازد
فأمّا انبنتى فاطمه فانها سیدة نساء العالمین من الاولین و الاخرین
او برترین بانوى اسلام و سیده زنان عالم است. گوهرى تابناك در منظومه و رشته
نسل پیامبر است و فرشتهاى است از ملكوت اعلى. او همسر شهید است و امام شهیدان،
تربیت كننده نسل شهید است و خود زن شهیده، واجد كمالات انسانى است و نمونه
تربیت محمد صلی الله علیه و آله
او تنها زنى است كه از همان آغاز حیات و تشكّل، براساس اصول متعالى اسلام و
ارزشهاى اسلامى رشد و پرورش یافته و به درجهاى رسیده است كه او را در عالم
زنان همتائى و در عالم مردان كفى جز على (ع) نبوده است. سرمایهگذارىهاى
تربیتى پیامبر (ص) درباره او ثمر داد و كوششهاى خود او نیز عاملى مهم در رشد
او بحساب مىآمده است
فاطمه (س) انسان است ولى تعبیرات رسول خدا (ص) درباره او تعبیر فرشتهاى است در
صورت انسان. رسول خدا (ص) فرمود :
"فاطمة خلقت حوریة فى صورة انسیة
یا فاطمه، ان الله اصطفاك و طهرك و اصطفاك على نساء العالمین "
اى فاطمه (س) خداى ترا برگزید و مطهرت گردانید و ترا بر زنان جهان برترى داده و
گزینش و انتخاب كرده است.
و براساس پارهاى از دیگر روایات او فوق فرشته است و حتى فرشتگان در خدمت او بودند، و از انفاس قدسیهاش بهره مىگرفتند.
كدام فرشته است كه خداى را چون فاطمه (س) با تمام وجود پرستیده باشد؟ و با آن همه علم و ایمان و اخلاص در پیشگاه او به خضوع و خشوع بایستد؟ و كدام فرشته است كه پیك الهى در ورود به آستانش از او اجازه بطلبد؟ روایات و اسناد ما نشان مىدهند كه از حتى از فرشتگان مقرّب خداى هم برتر است و حتى فرشته مرگ در زمان رحلت رسول خدا (ص) باید از او اجازه ورود بطلبد.
به نص بسیارى از احادیث و روایات فاطمه (س) از بسیارى
از انبیاى گذشته افضل بود، و حتى روایات ما در این زمینه استثنائى قائل
نشدهاند. پارهاى از روایات گویند كه پیامبران حتى همشأن و همتاى فاطمه (س) در
ازدواج نبودند و اگر على نبود براى فاطمه (س) كفوى نبود
یا فاطمة منا خیر الانبیاء و هو ابوك و منا خیر الاوصیاء و هو بعلك و منا خیر
الشهداء و هو حمزة عم ابیك و منها من له جناحان یطیر بهما فى الجنة حیث شاء و
هو جعفر ابن عم ابیك و منا سبطا هذه الامة و سید شباب اهل الجنة الحسن و الحسین
و هما ابناك و اللذى نفسى بیده منا مهدى هذه الامه و هو من ولدك
اى فاطمه (س) بهترین پیامبران از ماست و آن پدر تست و بهترین اوصیاء از ماست و
آن شوهر تست و بهترین شهیدان از ماست كه آن حمزه سیدالشهداء عموى پدر تست و از
ما شهیدى است كه او را در بهشت دو بال است كه به وسیله آن در بهشت بهر كجاى كه
بخواهد پرواز مىكند و آن جعفر پسر عموى پیامبر تست و از ما دو سبط پیامبر این
امتند كه سید جوانان اهل بهشتند و آن حسن و حسین دو پسر تو هستند و قسم به آنكس
كه جانم در دست اوست مهدى این امت از ماست و او از فرزند تست
ان الله یرضى لرضاء فاطمة و یغضب لغضبها
خدا به رضاى فاطمه (س) خرسند و به غضب فاطمه (س) غضبناك مىشود.
جایگاهش
نزد پیامبر(ص)
فاطمه (س) را نزد پیامبر احترامى عظیم بود بسى فراتر از احترام پدرى به دخترش و
این بگونهاى بود كه حیرت دیگران را بر مىانگیخت او با آن همه شأن و عظمت دست
دخترش را مىبوسید و به گفته عایشه هرگاه كه فاطمه (س) بر پیامبر وارد مىشد
رسول خدا به احترامش از جاى بر مىخاست و پیشانى او را مىبوسید. و یا در حین
ورود از او جداً استقبال مىكرد و یا در حین خروج از محضرش مشایعتش مىفرمود.
در شأن وصف فاطمه (س) و در انتساب او بخودش پیامبر كلمات والا و عجیب بكار مىبرد. گاهى مىفرمود فاطمه (س) یك شاخه گل است (ریحانه)؛ زمانى مىفرمود فاطمه (س) پاره تن من است (بضعة مِنّى)، و گاهى مىفرمود فاطمه (س) عزیزترین مردم به نزد من است
یا مىفرمود هر كه فاطمه (س) راشادان كند مرا شادان كرده است، و هر كه فاطمه (س) را بیازارد مرا آزرده است، با این اضافه كه شادى و غضب من، یا محبت و آزارم ،همانند محبت و آزار خداوند است، حتى در پاسخ به سؤال فاطمه (س) و على از پیامبر كه كدام محبوبتر و عزیزترند فرمود فاطمة احبُّ الىَّ منك و انت یا علىُّ اعزّ علىّ منها فاطمه (س) از تو نزد من محبوبتر است و تو اى على از فاطمه (س) نزد من عزیزتر هستی .
فاطمه (س) مصداق آیات
براساس اسنادى كه در دست و مورد قبول و اتفاق فریقین است فاطمه (س) مصداق آیات
متعدد قرآن است كه ما را توان آن نیست همه آنها را احصاء كرده و به شرحش
بپردازیم
مصداق آیه قدر
انا انزلنا فى لیلة القدر
امام صادق (ع) در تفسیر و معنى آیه انا انزلنا فى لیلة القدر، فاطمه (س) را
معنى آن دانسته و مصداق كسى مىداند كه در شب قدر نازل شده .
مصداق خیر كثیر، سوره کوثر
انا اعطیناك الكوثر
خداى در قرآن او را كوثر یا خیر كثیر نامیدو اساس نزول آن كوتاه كردن شر سخن
مشركان از سر پیامبر بود. او مصداق آیه انا اعطیناك الكوثر است و شماتت كنندگان
پیامبر مصداق ابترند، فاطمه خیر كثیر است و مجسمه خیر، استوانه بركت است و
اسطوره بالندگى .
مصداق آیه نسائنا، مباهله
در داستان مباهله كه بین پیامبر (ص) و مسیحیان نجران پدید آمد، سرانجام قرار شد
طرفین ادعا، خود با زنان و فرزندان خویش براى نفرین متقابل حاضر گردند تا ناحق
در معرض خشم و لعن خدا قرار گیرد. در آن روزگار زنان گرانقدرى در دنیاى اسلام
حضور داشتند مثل صفیه عمه پیامبر، اسماء همسر ابوبكر، ام هانى و دیگران، ولى
هیچكدام مصداق نسائنا قرار نگرفتند.
رسول خدا (ص) فاطمه (س) را بعنوان الگوى زن و مصداق و نماینده كلى زنان اسلام و
بر این اساس نام او را در قرآن در قالب نسائنا ثبت داد .
مصداق آیه تطهیر
انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیراً
او مصداق آیه انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیراً در
قرآن است در كتاب صواعق المحرقه، تفسیر طبرى، و كتب دیگر از رسول خدا نقل شد كه
این آیه درباره من و على (ع) و حسن و حسین و فاطمه (س) نازل شده است و طبرى در
تفسیر خود 15 روایت به سندهاى مختلف در این باره ذكر مىكند .
مصداق آیه ایثار و اطعام
یطعمون الطعام على حبه مسكیناً و یتیماً و اسیراً
او مصداق آیه شریفه قرآن است كه: و یؤثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصة و
مصداق آیه و یطعمون الطعام على حبه مسكیناً و یتیماً و اسیراً اوست كه به همراه
على و فرزندان خود و فضه افطارى خود را در راه خدا داد و با آب روزه را افطار
كرد و این عمل تا سه روز پى در پى ادامه یافت
مصداق ذى القربى
قل لا اسالكم علیه اجراً الا المودة فى القربى
او از نظر خویشاوندى دختر پیامبر و نزدیكترین خویشاوند اوست. پس مصداق همان ذى
القربائى است كه در قرآن مودت او درخواست شده قل لا اسالكم علیه اجراً الا
المودة فى القربى جز فاطمه (س) چه كسى است كه خون پیامبر را در رگهاى خود داشته
باشد و بضعه رسول و پاره تن او باشد؟ از او خویشاوندتر كیست؟
بقیه در ادامه مطلب>>>
ویژه نامه ای به
مناسبت
میلاد باسعادت حضرت فاطمه زهرا(س)
فاطمه زهرا(س) تولد و
لقبهای او
فاطمه (س) دختر حضرت محمد (ص)، رسول خدا، پیغمبر اسلام، و مادر او خدیجه دختر
خویلد است. با همه كوششی كه بكار رفته است متاسفانه دربارة سال تولد دختر
پیغمبر (ص) اطلاع درست و دقیقی نمی توان داد. زهرا، صدیقه، طاهره، راضیه،
مرضیه، مباركه، بتول و لقب های دیگر، از جمله القابی هستند كه محدثان اسلامی،
برای دختر پیغمبر نوشته اند. از این جمله لقب زهرا از شهرت بیشتری برخوردار
است، و گاه با او همراه می آید (فاطمه زهرا) و یا بصورت تركیب عربی (فاطمهُ
الزَّهراء) .زهرا كه در تداول بیشتر بجای نام او بكار می رود در لغت(به معنی)
درخشنده، روشن و مرادف هایی از این گونه(است). و این لقب از هر جهت برازندة این
بانوست.او چهره درخشان زن مسلمان، فروغ تابناك (تابان) معرفت و نمونه روشن
پرهیزگاری و خداپرستی است.
نامگذاری فاطمه(س)
در كتابهای شیعه و سنی روایتی می بینیم كه پیغمبر فرمود او را فاطمه نامیدند،
چون خود و شیعیان او از آتش دوزخ بریده اند. قتال نیشابوری ضمن حدیثی از امام
صادق آورده است كه چون از بدی ها بریده شد او را فاطمه نامیده اند.
دوران كودكی:
پرورش زهرا در كنار پدرش رسول خدا و در خانه نبوت بود، آنجا كه فرود آمدنگا ه
فرشتگان، و مركز نزول وحی و آیه های قرآن است. او در خانه تنها بود و دوران
خردسالی را به تنهایی می گذراند. دو خواهر او رقیه و ام كلثوم سالیانی چند از
او بزرگتر بودند. در این خانه بود كه تكبیر گفتن، روی به خداایستادن، و هر
شبانه روز، در اوقاتی خاص، پروردگار یكتا را ،به بزرگی یاد نمودن، آغاز شد. او
كه مستقیم با(پیامبر) گیرنده دستورات {خداوند} مربوط بود، جداگانه می آموخت. هر
روز برایش آزمایشی و هر شب ریاضتی بود، كه پیوسته دشوارتر و دردناك تر می شد.
تهدید، خشونت، آزار، گرسنگی و سختی زندگانی...
{قضای الهی ، در همان سالهای تبعید ومحاصره اقتصادی در شعب، مادر وابوطالب را در یك سال از او جدا كرد ، رحلت مادر وابوطالب مسولیت فاطمه رادر قبال پدر ،بیشتر كرد وپیامبراو را (امّ ابیها ) مام پدر نامید. او برای پدرش هم دختر و هم مادر بود}
همگامى با پدر
فاطمه (س) از همان دوران كودكى كه در كشمكشهاى پدر با مشركان با او همراه
همگام بود
او در جریان نقشه ترور پیامبر قرار گرفته و پدر را مضطربانه از این واقعه هشدار
داد
دشمن شكمبه شتر یا گوسفند بر سر پدر مىریزد و او با دستهاى كوچك خود آنها را
از سر و روى پدر پاك مىكند.پدرش را كتك مىزنند و او از شدت تاثر مىگرید و
پدر را نوازش مىكند
بر بدن پدرش جراحات وارد مىكنند او هم چون پرستارى مهربان بر آن جراحات مرهم
مىگذارد
والحق كه این دختر را چه تحملى در رنجها و نامردىها بود و چه آثارى از خدمات
ارزنده.
السلام على البتول الطاهرة ؛ الصدیقة المعصومة، المغصوبة حقها و الممنوعة ارثها
السلام على بضعة لحمه و صمیم قلبه و رحمة اله و بركاته
هجرت به مدینه
مكه همه كوششهای خود را برای خاموش ساختن این فروغ خدایی بكار برد، اما از این
كوشش سودی نبرد. طرح محاصره اقتصادی ـ آخرین مبارزه قریش ـ با شكست روبرو
گردید. تا آنجا كه تصمیم به قتل پیامبر گرفتند كه آنهم با هجرت پیامبر به مدینه
كه چند سال بعد، مبدا تاریخ مسلمانان گردید و تا امروز هم بنام «تاریخ هجری»
متداول است، خنثی شد. چون اندك اندك كارها سر و سامانی یافت و مسجدی آماده
گردید، و مهاجران در خانه های تازه جای گرفتند، پدرش دستور هجرت وی را داد.
همسر و همسفر علی (ع):
دو سال یا اندكی بیشتر از اقامت مهاجران در مدینه گذشت، در این سال دگرگونی
چشمگیری در وضع سیاسی و اجتماعی مسلمانان پدید گردید. نیز بعضی سریه ها (دسته
اعزامی به جنگ كه پیامبر شخصا در آن دسته شركت نداشت) با پیروزی برگشتند. مهمتر
از همه پیروزی در غزوه بدر بود كه قدرت افسانه ای مكه را درهم ریخت، و حشمت
خیره كنندة سران قریش را از میان برد.
در زندگانی داخلی رسول خدا (ص) نیز تغییری رخ داد. سوده دختر زمعه بن قیس و
عایشه دختر ابوبكر، در خانه او بسر می بردند. حال اگر فاطمه (س) به خانة شوی
برود، درخانه پدرش كسانی هستند كه نگاهبان حال او باشند. لذا پدرش از میان
همه, پسر عموی خود علی بن ابیطالب را برای شوهری او برگزید
تولد امام حسن (ع) و جنگ احد:
رمضان سال سوم هجرت می رسد، ولادت فرزندش حسن (ع) خاطرة شیرین پیروزیهای جنگ
بدر را كه در رمضان سال پیش رخ داد شیرین تر می سازد. اما روزهایی چند پس از
این ولادت فرخنده، گرد اندوه شهر را می پوشاند. مكه و مدینه بار دیگر مقابل هم
(می ایستند) حمزه عموی پیغمبر (ص) سردار دلیر مسلمانان و هفتاد و چهار تن نو
مسلمان در این جنگ به شهادت می رسند. فاطمه (س) هر دو یا سه روز خود را به احد
می رساند و بر مزار شهیدان می گریست و آنانرا دعا می كرد.
اندك اندك خاطرة تلخ جنگ احد فراموش می شود. خانه های درهم ریخته از نو سر و سامان می گیرد و زنان بی سرپرست به خانة شوی می روند. حمله های تعرضی بر فرصت جویان آغاز می گردد. دسته های اعزامی به خارج مدینه، به پیروزی می رسند. در شعبان سال چهارم، ولادت حسین (ع) گرمی تازه ای به خانة علی (ع) می دهد و پس از این دو، زینب، ام كلثوم و محسن.
مقام و منزلت فاطمه (س)
بیان ما از شأن و جلال فاطمه (س) و عظمت و فضائل او در حد فهم و ادراك محدود
ماست و آن هم بدان امید است كه باشداز آسمان ولایت او روزنهاى در اندیشه و
روان پدید آید، دل مان به نور وجودش روشن گردد و درس آموزى از او ما را در
برابر حوادث روزگار مقاوم سازد
فأمّا انبنتى فاطمه فانها سیدة نساء العالمین من الاولین و الاخرین
او برترین بانوى اسلام و سیده زنان عالم است. گوهرى تابناك در منظومه و رشته
نسل پیامبر است و فرشتهاى است از ملكوت اعلى. او همسر شهید است و امام شهیدان،
تربیت كننده نسل شهید است و خود زن شهیده، واجد كمالات انسانى است و نمونه
تربیت محمد صلی الله علیه و آله
او تنها زنى است كه از همان آغاز حیات و تشكّل، براساس اصول متعالى اسلام و
ارزشهاى اسلامى رشد و پرورش یافته و به درجهاى رسیده است كه او را در عالم
زنان همتائى و در عالم مردان كفى جز على (ع) نبوده است. سرمایهگذارىهاى
تربیتى پیامبر (ص) درباره او ثمر داد و كوششهاى خود او نیز عاملى مهم در رشد
او بحساب مىآمده است
فاطمه (س) انسان است ولى تعبیرات رسول خدا (ص) درباره او تعبیر فرشتهاى است در
صورت انسان. رسول خدا (ص) فرمود :
"فاطمة خلقت حوریة فى صورة انسیة
یا فاطمه، ان الله اصطفاك و طهرك و اصطفاك على نساء العالمین "
اى فاطمه (س) خداى ترا برگزید و مطهرت گردانید و ترا بر زنان جهان برترى داده و
گزینش و انتخاب كرده است.
و براساس پارهاى از دیگر روایات او فوق فرشته است و حتى فرشتگان در خدمت او بودند، و از انفاس قدسیهاش بهره مىگرفتند.
كدام فرشته است كه خداى را چون فاطمه (س) با تمام وجود پرستیده باشد؟ و با آن همه علم و ایمان و اخلاص در پیشگاه او به خضوع و خشوع بایستد؟ و كدام فرشته است كه پیك الهى در ورود به آستانش از او اجازه بطلبد؟ روایات و اسناد ما نشان مىدهند كه از حتى از فرشتگان مقرّب خداى هم برتر است و حتى فرشته مرگ در زمان رحلت رسول خدا (ص) باید از او اجازه ورود بطلبد.
به نص بسیارى از احادیث و روایات فاطمه (س) از بسیارى
از انبیاى گذشته افضل بود، و حتى روایات ما در این زمینه استثنائى قائل
نشدهاند. پارهاى از روایات گویند كه پیامبران حتى همشأن و همتاى فاطمه (س) در
ازدواج نبودند و اگر على نبود براى فاطمه (س) كفوى نبود
یا فاطمة منا خیر الانبیاء و هو ابوك و منا خیر الاوصیاء و هو بعلك و منا خیر
الشهداء و هو حمزة عم ابیك و منها من له جناحان یطیر بهما فى الجنة حیث شاء و
هو جعفر ابن عم ابیك و منا سبطا هذه الامة و سید شباب اهل الجنة الحسن و الحسین
و هما ابناك و اللذى نفسى بیده منا مهدى هذه الامه و هو من ولدك
اى فاطمه (س) بهترین پیامبران از ماست و آن پدر تست و بهترین اوصیاء از ماست و
آن شوهر تست و بهترین شهیدان از ماست كه آن حمزه سیدالشهداء عموى پدر تست و از
ما شهیدى است كه او را در بهشت دو بال است كه به وسیله آن در بهشت بهر كجاى كه
بخواهد پرواز مىكند و آن جعفر پسر عموى پیامبر تست و از ما دو سبط پیامبر این
امتند كه سید جوانان اهل بهشتند و آن حسن و حسین دو پسر تو هستند و قسم به آنكس
كه جانم در دست اوست مهدى این امت از ماست و او از فرزند تست
ان الله یرضى لرضاء فاطمة و یغضب لغضبها
خدا به رضاى فاطمه (س) خرسند و به غضب فاطمه (س) غضبناك مىشود.
جایگاهش
نزد پیامبر(ص)
فاطمه (س) را نزد پیامبر احترامى عظیم بود بسى فراتر از احترام پدرى به دخترش و
این بگونهاى بود كه حیرت دیگران را بر مىانگیخت او با آن همه شأن و عظمت دست
دخترش را مىبوسید و به گفته عایشه هرگاه كه فاطمه (س) بر پیامبر وارد مىشد
رسول خدا به احترامش از جاى بر مىخاست و پیشانى او را مىبوسید. و یا در حین
ورود از او جداً استقبال مىكرد و یا در حین خروج از محضرش مشایعتش مىفرمود.
در شأن وصف فاطمه (س) و در انتساب او بخودش پیامبر كلمات والا و عجیب بكار مىبرد. گاهى مىفرمود فاطمه (س) یك شاخه گل است (ریحانه)؛ زمانى مىفرمود فاطمه (س) پاره تن من است (بضعة مِنّى)، و گاهى مىفرمود فاطمه (س) عزیزترین مردم به نزد من است
یا مىفرمود هر كه فاطمه (س) راشادان كند مرا شادان كرده است، و هر كه فاطمه (س) را بیازارد مرا آزرده است، با این اضافه كه شادى و غضب من، یا محبت و آزارم ،همانند محبت و آزار خداوند است، حتى در پاسخ به سؤال فاطمه (س) و على از پیامبر كه كدام محبوبتر و عزیزترند فرمود فاطمة احبُّ الىَّ منك و انت یا علىُّ اعزّ علىّ منها فاطمه (س) از تو نزد من محبوبتر است و تو اى على از فاطمه (س) نزد من عزیزتر هستی .
فاطمه (س) مصداق آیات
براساس اسنادى كه در دست و مورد قبول و اتفاق فریقین است فاطمه (س) مصداق آیات
متعدد قرآن است كه ما را توان آن نیست همه آنها را احصاء كرده و به شرحش
بپردازیم
مصداق آیه قدر
انا انزلنا فى لیلة القدر
امام صادق (ع) در تفسیر و معنى آیه انا انزلنا فى لیلة القدر، فاطمه (س) را
معنى آن دانسته و مصداق كسى مىداند كه در شب قدر نازل شده .
مصداق خیر كثیر، سوره کوثر
انا اعطیناك الكوثر
خداى در قرآن او را كوثر یا خیر كثیر نامیدو اساس نزول آن كوتاه كردن شر سخن
مشركان از سر پیامبر بود. او مصداق آیه انا اعطیناك الكوثر است و شماتت كنندگان
پیامبر مصداق ابترند، فاطمه خیر كثیر است و مجسمه خیر، استوانه بركت است و
اسطوره بالندگى .
مصداق آیه نسائنا، مباهله
در داستان مباهله كه بین پیامبر (ص) و مسیحیان نجران پدید آمد، سرانجام قرار شد
طرفین ادعا، خود با زنان و فرزندان خویش براى نفرین متقابل حاضر گردند تا ناحق
در معرض خشم و لعن خدا قرار گیرد. در آن روزگار زنان گرانقدرى در دنیاى اسلام
حضور داشتند مثل صفیه عمه پیامبر، اسماء همسر ابوبكر، ام هانى و دیگران، ولى
هیچكدام مصداق نسائنا قرار نگرفتند.
رسول خدا (ص) فاطمه (س) را بعنوان الگوى زن و مصداق و نماینده كلى زنان اسلام و
بر این اساس نام او را در قرآن در قالب نسائنا ثبت داد .
مصداق آیه تطهیر
انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیراً
او مصداق آیه انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیراً در
قرآن است در كتاب صواعق المحرقه، تفسیر طبرى، و كتب دیگر از رسول خدا نقل شد كه
این آیه درباره من و على (ع) و حسن و حسین و فاطمه (س) نازل شده است و طبرى در
تفسیر خود 15 روایت به سندهاى مختلف در این باره ذكر مىكند .
مصداق آیه ایثار و اطعام
یطعمون الطعام على حبه مسكیناً و یتیماً و اسیراً
او مصداق آیه شریفه قرآن است كه: و یؤثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصة و
مصداق آیه و یطعمون الطعام على حبه مسكیناً و یتیماً و اسیراً اوست كه به همراه
على و فرزندان خود و فضه افطارى خود را در راه خدا داد و با آب روزه را افطار
كرد و این عمل تا سه روز پى در پى ادامه یافت
مصداق ذى القربى
قل لا اسالكم علیه اجراً الا المودة فى القربى
او از نظر خویشاوندى دختر پیامبر و نزدیكترین خویشاوند اوست. پس مصداق همان ذى
القربائى است كه در قرآن مودت او درخواست شده قل لا اسالكم علیه اجراً الا
المودة فى القربى جز فاطمه (س) چه كسى است كه خون پیامبر را در رگهاى خود داشته
باشد و بضعه رسول و پاره تن او باشد؟ از او خویشاوندتر كیست؟
مقام عصمت او
فاطمه (س) داراى مقام عصمت است بدین معنى كه معصومه است، یعنى محصوره از گناه،
یعنى ممنوع و محفوظ از لغزش و انحراف و از این دید مىتواند الگو باشد. عصمت یك
سبب شعورى است كه به هیچ وجه مغلوب نمىشود و از انواع شعور و ادراكى نیست كه
ما با آن آشنائیم و از سنخ علوم و ادراكات متعارضى نیست كه قابل اكتساب و تعلم
باشد.
پس در راه و روش فاطمه (س) اشتباه و لغزشى نیست. آیه
تطهیر هم او را از رجس و خطا دور معرفى مىكند و حدیث معروف ان الله اصطفاك و
طهرك...نیز آن را تأیید مىنماید. البته مقام بصیرتش و ادراكش از جهان و ماسواى
آن خود عامل دیگرى براى دورى او از لغزش است
عصمت موجد صورت علمى ریشهدارى است كه پدید آورند. آثارى از اخلاق چون شجاعت،
عفت و سخاوت است و مانع پدید آمدن جبن، خمود و شره، بخل، تبذیر، تدبر و براین
اساس فاطمه (س) داراى فضایل اخلاقى است به صورت كامل و مطلق و به دور از رذایل
اخلاقى است آن هم در صورت كلى آن، او نه تنها تن به گناه نمىدهد، بلكه حتى ترك
اولائى از او سر نمىزند. هرگز قول و فعلى را مرتكب نمىشود كه در آن شائبه ترك
اولى و یا گناه باشد. بدین سان او در خورتر از هر كس در داشتن جنبه الگوئى است
شخصیت عبادی:
ـ دختر پیغمبر همچنانكه در زندگی زناشویی نمونه بود، در اطاعت پروردگار نیز
نمونه بود. امام صادق (ع) از پدران خویش از حسن بن علی روایت كند: مادرم شبهای
جمعه را تا بامداد در محراب عبادت می ایستاد و چون دست به دعا برمی داشت مردان
و زنان با ایمان را دعا می كرد، اما دربارة خود چیزی نمی گفت. روزی بدو گفتم:
مادر! چرا برای خود نیز مانند دیگران دعای خیر نمی كنی؟ گفت: فرزندم همسایه
مقدم است. تسبیح هایی كه بنام تسبیحات فاطمه (س) شهرت یافته و در كتابهای معتبر
شیعه و سنی و دیگر اسناد روایت شده نزد همه معروف است. و آنانكه خود را ملزم به
سنت می دانند، این تسبیح ها را پس از هر نماز می خوانند.....همچنین دعاهای از
او نقل شده است كه در مورد پاره ای گرفتاریها خوانده می شود.
جریان فدك:
ـ سال هفتم در تاریخ نظامی اسلام، سال سرنوشت ساز است. اثر پیروزی مسلمانان در
نبرد خیبر، بدیده آنان كه مسلمان نبودند از خود پیروزی مهمتر می نمود.در نزدیكی
خیبر دهكده های آبادان بود كه «فدك» نام داشت. مردم این دهكده همین كه پایان
كار قلعه های خیبر را دیدند، با پیغمبر آشتی كردند كه نیمی از این دهكده از آن
او باشد، و آنان در مزرعه های خود باقی بمانند.
مصالحه بدین صورت انجام گرفت و چون سربازان مسلمان در فتح این دهكده شركت نداشتند بحكم قرآن (سوره حشر/ آیه 59) فدك خاص پیغمبر گردید. رسول خدا (ص) درآمد این زمین را به مستمندان بنی هاشم می داد سپس آنرا ،به دختر خود ،فاطمه (ع) بخشید.
رحلت پدر:
سال دهم هجرت فرا می رسد. پیغمبر (ص) با انبوهی از مسلمانان كه شمار آنان را
بین نود تا یكصد و بیست هزار نوشته اند روانه مكه شد. در این زیارت آداب حج را
به مردم آموخت. پس از مراجعت از سفر، دیری نمی گذرد، كه خبری ناگوار به دخترش
می دهد:
ـ دخترم! جبرئیل هر سال یك بار قرآن را بر من می خواند و امسال آنرا دوباره بر
من خواند.
ـ پدر! معنی این سخن چیست؟
ـ پندارم امسال آخرین سال زندگانی من است.زهرا تكانی سخت می خورد، افسرده می
شود، اشك در چشمانش حلقه می بندد و پدرش گفتار خود را با این جمله تمام می كند:
وتو دخترم! نخستین كس از خاندان من هستی كه به پدرت خواهی پیوست. و لبخندی بر
لبان زهرا نقش می بندد. حاضران سبب آن اشك و لبخند را می پرسند ولی زهرا چندی
پس از آن روز پاسخ آنرا می دهد.
ضبط اموال شخصی او:
علی (ع)، فاطمه، عباس، زبیر، فرزندان فاطمه (حسن و حسین و دختران او زینب و ام
كلثوم) اشك می ریزند. علی به همكاری اسماء بنت عمیس مشغول شست و شوی پیغمبر
است. در آن لحظه های دردناك بر آن جمع كوچك چه گذشته است؟ خدا می داند. كار
شتشوی بدن پیغمبر تمام شده یا نشده، گروهی به رهبری عمر، مردم را به بیعت با
خلیفه مسلمین (ابوبكر) فراخواندند. و به تعبیر طبری در تاریخ خود «پس از رحلت
دختر پیغمبر چون علی (ع) دید مردم از او روی گرداندند، با ابوبكر بیعت كرد» .
روزی چند از این ماجرا نگذشته بود كه حادثه دیگری رخ داد: حاكم مسلمانان به مقتضای رای و اجتهاد خود نظر می دهد: آنچه بعنوان (فی ء) در تصرف پیغمبر بود، جزء بیت المال مسلمانان است و اكنون باید در دست خلیفه باشد. بدین جهت عاملان فاطمه (س) را از دهكده فدك بیرون رانده اند.
حیات سیاسى فاطمه (س)
اگر سیاسیت را به معنى نوع برخورد و روابط متقابل بین مردم و هیئت زمامدار
بحساب آوریم همه انسانها باید افرادى سیاستمدار باشند و در این رابطه جنسیت
مطرح نیست. فاطمه (س) دختر پیامبر سزاوارترین افراد براى مشاركت سیاسى و حضور
در صحنه سیاست است .
او با اینكه بدنى خسته ناشى از كار روزانه و رسیدگى به امور خانه و سرپرستى چند
كودك خردسال دارد، و با اینكه اشتغالات اجتماعى متعددى او را به خود مشغول
مىدارند خود را از سیاست دور نمىدارد و هم چون سیاستمدارى قهرمان در صحنه
زندگى و حتى مبارزه حاضر مىشود و سعى دارد گره كورى را باز نماید.
او زندگى سیاسى و آشنائى با الفباى آن را از همان دوران خردسالى و از سنین - 5- 6 سالگى آغاز كرد. زیرا او همه گاه بهمراه پدر و حاضر و شریك در درگیرىهاى پدر با مردم نابكار بود و دوران سخت قبل از هجرت را با همه دشوارىها و مصائب آن گذراند.
آن روز كه ازدواج كرد و زندگى مشترك خود را آغاز نمود بازهم در جریان زندگى اجتماعى همگام با على (ع) به پیش مىرفت و سنگر به سنگر با او همراهى مىكرد. و پس از وفات پیامبر فصلى جدید از زندگى را آغاز كرد كه در آن براى تحكیم پایههاى انقلاب حتى دست به احقاق حق و مبارزه گشود و در جریان سیاسى عظیمى حضور یافت كه در آن براساس توطئهاى على، آن رادمرد جهان بشریت را از صحنه سیاست بیرون رانده بودند.
فاطمه (س) كارى به این نداشت كه پدرش رسول خدا (ص) سرگرم انجام مهمترین وظایف و مسؤولیتهاى خویش است و یا شوهرش پیشواى راستین امت و مردى مجاهد و جنگجوست خود را زنى مسلمان مىدانست كه باید به وظایف خویش آشنا بوده و تكلیف و وظیفه شرعیش را شخصاً عمل كند. بدین خاطر در روزهاى آتش و خون و شكنجه پس از وفات پیامبر، و در روزهائى كه سیاست روز آتش زدن به در خانه و بیعت خواهى از روى زور و اعمال قدرت بود، قد علم كرد تا تكلیف دینى و سیاسى خود را نیكو به انجام رساند
در مشى سیاسى او
مشى سیاسى فاطمه (س) مشى اعتراض، بى اعتنائى، عدم تأیید دستگاه رهبرى، مشى به
محاكمه و استیضاح كشاندن رهبر و خلیفه موجود امت، مشى مظلومیت و سرانجام كه
فریاد به جائى نرسد گریستن است، آن هم نه براى عقده دل خالى كردن بلكه براى
بیدار كردن و هشیار ساختن اذهان به سوئى كه در آنجا حقى را زنده دفن كردهاند.
مشى سیاسى فاطمه (س) مشیى آگاهانه، توأم با بینش و
بصیرت، اندیشیده و حساب شده، انتخابى و گزینش شده و مبتنى برایمان و عقیده است،
هدف آن سعادت انسانها و نجات از بردگىها و ذلتها، و تضمین و فراهم آوردن
مبادى ارزشهاى معقول در جامعه است. او مىخواهد جامعهاى بسازد كه در آن
انسانها زندگى كنند نه چند بره تسلیم و بى رأى و بى محتوا.
و آنچه در این راه از شأن و سیاست او بدور است حیلهگرى، فریبكارى، وعدههاى تو
خالى در دل، تحمیق در استحمار مردم، گندم نماى جو فروش بودن است. این سره و
خالص بودن بدان خاطر است كه سیاست فاطمه (س) از اسلام مایه مىگیرد و در اسلام
حیله و نیرنگ نیست، بر سر مردم كلاه گذاردن نیست، با خلق خدا حُقه بازى كردن
وجود ندارد، باید راست و مستقیم به پیش رفت چه مردم بپذیرند و چه نپذیرند.
سیاست نان را به نرخ روز خوردن سیاست نامردمى است و شأن اسلام ازآن پاك و مطهر
است
او در این سیاست كه الهى است راست و با استقامت به پیش مىرود و در آن باكى از كتك خوردن، بدن خود را به رنج افكندن ندارد. او درس جرأت وشهامت را از پدر خود گرفته و در مكتب و خانه على (ع) و در سایه همگامى با او آن را تقویت نموده است. براى او هدف الهى مهم است و در دفاع از هدف باید ایستاد. ما در تاریخ اسلام و حتى بشریت زنى را سراغ نداریم كه در راه هدف الهى و اندیشیده وآیندهنگر خود تا بدین میزان به پیش رفته باشد و مصداق آیه فاستقم كما مرت كه درباره پیامبر نازل شده است، باشد.
دادخواهی و سخنان
تاریخی او :
در عصر پیغمبر (ص) و صدر اسلام، مسجد تنها مركز دادخواهی بود. هر كس از صاحب
قدرتی شكایتی داشت، هر كس حقی را از دست داده بود،هر كس از حاكم یا زمام دار،
رفتاری دور از سنت پیغمبر می دید، شكوة خود را بر مسلمانان عرضه می كرد، و آنان
مكلف بودند تا آنجا كه می توانند او را یاری كنند و حق او را بستانند. از دختر
پیغمبر حقی را گرفته و با گرفتن این حق سنتی را شكسته بودند.
این بود كه خود را برای طرح شكایت در مجمع عمومی آماده ساخت. در حالی كه جمعی از زنان خویشاوندنش گرد وی را گرفته بودند، روانة مسجد شده، نوشته اند: چون به مسجد می رفت، راه رفتن او براه رفتن پدرش پیغمبر می ماند. ابوبكر با گروهی از مهاجران و انصار در مسجد نشسته بود. میان فاطمه (س) و حاضران چادری آویختند. دختر پیغمبر نخست ناله ای كرد كه مجلس را لرزاند و حاضران به گریه افتادند، سپس لختی خاموش ماند تا مردم آرام گرفتند و خروش ها خوابید آنگاه سخنان خود را آغاز كرد:
ستایش خدای را بر آنچه ارزانی داشت و سپاس او را بر اندیشه نیکو که در دل نگاشت. سپاس بر نعمتهای فراگیر که از چشمه لطفش جوشید. عطاهای فراوان که بخشید و نثار احسان که پیاپی پاشید، نعمتهایی که از شمار افزون است و پاداش آن از توان بیرون و درک نهایتش نه در حد اندیشه ناموزون.
سپاس را مایة فزونی نعمت نمود، و ستایش را سبب فراوانی
پاداش فرمود،و به درخواست پیاپی بر عطای خویش بیفزود. گواهی میدهم که خدای جهان
یکی است و جز او خدایی نیست. ترجمان این گواهی دوستی بی آلایش است و پایندان
این اعتقاد دلهای با بینش. و راهنمای رسیدن بدان چراغ بی دانش، خدایی که دیدگان
او را دیدن نتوانند، و گمانها چونی و چگونگی او را ندانند. همه چیز را از هیچ
پدید آورد، و بی نمونه ای انشا کرد. نه به آفرینش آنها نیازی داشت و نه از آن
خلقت سودی برداشت، جز آنکه خواست قدرتش را آشکار سازد و آفریدگان را بنده وار
بنوازد و بانگ دعوتش را در جهان اندازد. تا بندگان را از عقوبت برهاند و به
بهشت اندازد.
گواهی میدهم که پدرم محمد(ص) بنده او و فرستاده اوست. پیش از آنکه او را
بیافریند برگزید و پیش از پیمبری تشریف انتخاب بخشید و به نامیش نامید که
میسزید.
و این هنگامی بود که آفریدگان از دیده نهان بودند و در پس پردة بیم نگران و در
پهنه بیابان عدم سرگردان و پروردگار بزرگ پایان همه کارها را دانا بود و بر
دگرگونیهای محیط بینا و به سرنوشت هرچیز آشنا. محمد (ص) را برانگیخت تا کار خود
را به اتمام و آنچه را که مقدر ساخته بانجام رساند. پیغمبر که درود خدا بر او
باد دید: فرقه ای دینی گزیده و هر گروه در روشنایی شعله ای خزیده، و هر دسته ای
به بتی نماز برده، و همگان یاد خدائی که میشناسند را از خاطر سترده اند.
پس خدای بزرگ تاریکی ها را به نور محمد روشن ساخت. و دلها را از تیرگی کفر
بپرداخت و پرده هایی که بر دیده ها افتاده بود بیکسو انداخت، سپس از روی
مهربانی و گزینش جوار خویش را بدو ارزانی داشت و رنج این جهان که خوش نمیداشت
از دل او برداشت و او را در جوار فرشتگان مقرب گماشت و چتر دولتش را در همسایگی
خود افراشت و طغرای مغفرت و رضوان را بنام او نگاشت.
درود خدا و برکات او بر محمد(ص) پیمبر رحمت، امین وحی و رسالت گزیده از
آفریدگان امّت باد. سپس به مجلسیان نگریست و چنین فرمود:
شما بندگان خدا! نگهبانان حلال و حرام و حاملان دین و احکام و امانت داران حق و
رسانندگان آن به خلقید.
حقّی را از خدا عهده دارید و عهدی را که با او بسته اید پذرفتار. ما خاندان را
در میان شما به خلافت گماشت و تأویل کتاب الله را بعهدة ما گذاشت، حجت های آن
آشکار است و آنچه که در باره ماست پدیدار و برهان آن روشن و از تاریکی گمان به
کنار و آوای آن در گوش مایة آرام و قرار و پیرویش راه گشای روضة رحمت پروردگار
و شنوندة آن در دو جهان رستگار.
دلیل های روشن الهی را در پرتو آیتهای آن توان دید و تفسیر احکام واجب او را از
مضمون آن باید شنید. حرامهای خدا را بیان دارنده است و حلالهای او را رخصت
دهنده و مستجابات را نماینده و شریعت را راه گشاینده و اینهمه را با رساترین
تعبیر گوینده و با روشن ترین بیان رساننده سپس ایمان را واجب فرمود و بدان زنگ
شرک را از دلها زدود.
و با نماز خود پرستی را از شما دور نمود. روزه را نشان دهنده دوستی در آمیغ
ساخت و زکات را مایة افزایش بی دریغ و حج را آزماینده درجت دین و عدالت را
نمودار مرتبه یقین و پیروی ما را مایه وفاق و امامت ما را مایه افتراق و دوستی
ما را عزت مسلمانی و بازداشتن نفس را موجب نجات و قصاص را موجب بقاء زندگی، وفا
به نذر را موجب آمرزش کرد و پرداختن تمام پیمانه و وزن را مانع کم فروشی و
کاهش. فرمود میخوارگی نکنند تا تن و جان از پلیدی پاک سازند و زنان پارسا را
تهمت نزنند، تا خویش تن را سزاوار لعنت نسازند. دزدی را منع کرد تا راه عفت
پویند و شرک را حرام فرمود تا باخلاص طریق یکتا پرستی جویند. «پس چنانکه باید
ترس از خدا را پیشه گیرید و جز مسلمانان ممیرید!» آنچه فرموده است به جای آرید
و خود را از آنچه نهی کرده باز دارید که «تنها دانایان از خدا میترسند».سپس
گفت:
مردم، چنانکه در آغاز سخن گفتم : من فاطمه ام و پدرم محمد (ص) است «همانا
پیمبری از شما به سوی شما آمد که رنج شما بر او دشوار بود و به گرویدنتان
امیدوار بود، و بر مومنان مهربان و غمخوار». اگر او را بشناسید میبینید او پدر
من است نه پدر زنان شما و برادر پسر عموی من است نه مردان شما. او رساالت خود
را به گوش مردم رساند و آنان را از عذاب الهی ترساند. فرق و پشت مشرکان را به
تازیانه توحید خست و شوکت بت پرستان را در هم شکست.
تا جمع کافران از هم گسیخت صبح ایمان دمید و نقاب از چهره حقیقت فرو کشید. زبان
پیشوای دین در مقال شد و شیطان سخنور لال. در آن هنگام شما مردم بر کنار و در
دیده همگان بیمقدار. لقمه هر خورنده و شکار هر درنده و لگد کوب هر رونده.
نوشیدنیتان آب گندیده و ناگوار، خوردنیتان پوست جانور و مردار. پست و ناچیز و
ترسان از هجوم همسایه و همجوار، تا اینکه خداوند با فرستادن پیغمبر خود شما را
از خاک مذلت برداشت و سرتان را به اوج رفعت افراشت.پس از آنهمه رنجها که دیدید
و سختیها که کشیدید، رزم آوران ماجرا جو و سرکشان درنده خو و جهودان دین به
دنیا فروش و ترسایان حقیقت نانیوش، از هر سو بر وی تاختند و با او نرد مخالفت
باختند.
هر گاه آتش کینه افروختند آن را خاموش ساخت و گاهی که گمراهی سر برداشت یا
مشرکی دهان به ژاژ افراشت برادرش علی را در کام آنان انداخت. علی (ع) باز
نایستاد تا بر سر و مغز مخالفان نواخت و کار آنان با دم شمشیر بساخت.
او این رنج را برای خدا میکشید و در آن خوشنودی پروردگار و رضای پیغمبر را
میدید و مهتری اولیای حق را میخرید، اما در آن روزها شما در زندگی راحت و آسوده
و در بستر امن و آسایش غنوده بودید.
چون خدا تعالی همسایگی پیامبران را برای رسول خویش گزید دوروئی آشکار شدو کالای
دین بی خریدار. هر گمراهی دعویدار و هر گمنامی سالار و هر یاوه گویی در کوی و
برزن در پی گرمی بازار. شیطان از کمینگاه خود سر برآورد و شما را به سوی خود
دعوت کرد و دید چه زود سخنش را شنیدید و سبک در پی او دویدید و در دام فریبش
خزیدید و به آواز او رقصیدید.
هنوز دو روزی از مرگ پیغمبرتان نگذشته و سوز سینه ما خاموش نگشته، ْآنچه نبایست
کردید و آنچه از آنتان نبود بردید و بدعتی بزرگ پدید آوردید.
به گمان خود خواستید فتنه بر نخیزد و خونی نریزد، اما در آتش فتنه فتادید و
آنچه کشتید به باد دادید، که دوزخ جای کافران است و منزل گاه بد کاران. شما کجا
؟ و فتنه خواباندن کجا؟ دروغ میگویید! و راهی جز راه حق میپویید! و گرنه این
کتاب خداست میان شما! نشانه هایش بی کم و کاست هویدا و امرو نهی آن روشن و
آشکارا. آیا داوری جز قرآن میگیرید؟ یا ستمکارانه گفته شیطان را میپذیرید؟ «کسی
که جز دین اسلام پذیرد روی رضای پروردگار نبیند و در آن جهان با زیانکاران
نشیند»
چندید درنگ نکردید که این ستور سرکش رام و کار و نخستین تمام گردد. نوائی دیگر
ساز و سخنی جز آنچه در دل دارید آغاز کردید! میپندارید ما میراثی نداریم. در
تحمل این ستم نیز بردباریم و بر سختی این جراحت پایداریم.
مگر به روش جهالت میگرایید؟ و راه گمراهی میپیمایید؟ «برای مردم با ایمان چه
داوری بهتر از خدای جهان؟»
ای مهاجران این حکم خداست که میراث مرا بربایندو حرمتم را نپایند؟ پسر ابو
قحافه! خدا گفته تو از پدر ارث بری و میراث مرا از من ببری؟ این چه بدعتی است
در دین میگذارید! مگر از داور روز رستخیز خبر ندارید.
اکنون تا دیدار آن جهان این ستور آماده و زین بر نهاده ترا ارزانی!
وعده گاه روز رستاخیز خواهان محمد(ص) و داور خدای عزیز!آنروز ستمکار رسوا و
زیانکار و حق ستمدیده بر قرار خواهد شد! بزودی خواهید دید که هر خبری را
جایگاهی است و هر مظلومی را پناهی. پس به روزه پدی نگریست و گفت:
رفتی و پس از تو فتنه بر پا شد
کین های نهفته آشکارا شد
این باغ خزان گرفت و بی بر برگشت
وین جمع به هم فتاده و تنها شد
ای گروه مومنین! ای یاوران دین! ای پشتیبانان اسلام! چرا حق مرا نمیگیرید؟ چرا
دیده به هم نهاده و ستمی که به من میرود می پذیرید؟ مگر نه پدرم فرمود احترام
فرزند حرمت پدر است؟ چه زود رنگ پذیرفتید و بیدرنگ در غفلت خفتید. پیش خود
میگویید محمد(ص) مرد ، آری مرد و جان به خدا سپرد مصیبتی است بزرگ و اندوهی است
سترگ، شکافی است که هر دم گشاید و هرگز به هم نیاید، فقدان او زمین را لباس
ظلمت پوشاند و گزیدگان خدا را به سوگ نشاند، شاخ امید بی بر و کوهها زیر و زبر
شد، حرمتها تباه و حریمها بی پناه ماند، اما نچنانست که شما این تقدیر الهی را
ندانیدو از آن بی خبر مانید. قرآن در دسترس شماست، شب و روز میخوانید، چرا و
چگونه معنی آنرا نمیدانید؟ که پیمبران پیش از او نیز مردند و جان به خدا
سپردند.
محمد جز پیغمبری نبود. پیغمبرانی پیش از او آمدند و رفتند، اگر او کشته شود یا
بمیرد شما به گذشته خود باز میگردید کسیکه چنین کند خدا را زیانی نمیرساندو خدا
سپاسگذاران را پاداش خواهد داد.
آوه! پسران قیله پیش چشم شما میراث پدرم ببرند! و حرمتم ننگرند! و شما همچون
بیهوشان سخن مرا نانیوشان؟ حالیکه سربازان دارید با ساز و برگ فراوان با اثاث و
خانه های آبادان.
امروز شما گزیدگان خدا، پشتیبان دین، یاوران پیغمبر و مومنین و حامیان اهل بیت
طاهرینید!شمائید که با بت پرستان عرب در افتادید! و برابر لشکرهای گران
ایستادید! چند که از فرمان بردار و در راه حق پایدار بودید، نام اسلام را بلند
و مسلمانان را ارجمند و مشرکان را تار و مار و نظم را بر قرار و آتش جنگ را
خاموش و کافران را حلقه بندگی در گوش کردید. اکنون پس از آنهمه زبان آوری دم
فرو بستید و پس از پیش روی واپس نشستید آنهم برابر مردمی که پیمان خود را
گسستند و حکم خدا را کار نبستند. «از اینان بیم مدارید، تا هستید. از خدا
بترسید اگر حق پرستید!» اما جز این نیست که به تن آسانی خو کرده اید و به سایه
امن و خوشی رخت برده اید، از دین خسته اید و از جهاد در راه خدا نشسته و آنچه
را شنیده کار نبسته، بدانید که :
گر جمله کاینات کافر گردند بر دامن کبریاش ننشیند گرد
من آنچه شرط بلاغ است با شما گفتم، اما میدانم خوارید و در چنگال زبونی گرفتار.
چکنم که دلم خون است و باز داشتن زبان شکایت، از طاقت برون! و نیز میگویم برای
اتمام حجت با شما مردم دون! بگیرید! این لقمه گلوگیر به شما ارزانی، و ننگ و حق
شکنی و حقیقت پوشی بر شما جاودانی باد. اما شما را آسوده نگزارد تا به آتش
افروخته خدا بیازارد! آتشی که هر دم فروزد و دل و جان را بسوزد. آنچه میکنید
خدا می بیند و ستم کار به زودی داند که در کجا نشیند. من پایان کار را نگرانم و
چون پدرم شما را از عذاب کار میترسانم، به انتظار بنشینید تا میوه درختی را که
کشتید بچینید و کیفر کاری که کردید ببینید.
بیماری و رحلت صدیقه
كبری (س) :
مرگ پدر، مظلوم شدن شوهر، از دست رفتن حق، و بالاتر از همه دگرگونی هایی كه پس
از رسول خدا (ص) ـ به فاصله ای اندك ـ در سنت مسلمانی پدید گردید، روح و سپس
جسم دختر پیغمبر را سخت آزرده ساخت. در مدت بیماری او، از آن مردان جان بر كف،
از آن مسلمانان آماده در صف، از آنان كه هر چه داشتند از بركت پدر او بود، چند
تن او را دلداری دادند و یا بدیدنش رفتند؟
هیچكس ! جز یك دو تن از محرومان و ستمدیدگان چون بلال و سلمان.
دختر پیغمبر چند روز را در بستر بیماری بسر برده؟ درست
نمی دانیم، چند ماه پس از رحلت پدر زندگانی را بدرود گفتند؟ روشن نیست، كمترین
مدت را چهل شب و بیشترین مدت را هشت ماه نوشته اند و میان این دو مدت روایت های
مختلف از دو ماه تا هفتادو پنج روز، سه ماه و شش ماه است.
در آخرین روز زندگانی آبی خواست. بدن خود را نیكو شست و شو داد. جامه های نو
پوشید و به
{اتاق }خود رفت. خادمة خویش را گفت تا بستر او را در وسط غرفه بگستراند. سپس
روی به قبله دراز كشید دست ها را بر گونه ها نهاد و گفت من همین ساعت خواهم
مرد. به نقل علمای شیعه، شوهرش علی (ع) او را شستشو داد. چون فاطمه
درگذشت،امیرالمومنین او را ،پنهان بخاك سپرد و آثار قبر او را از میان برد. سپس
رو به مزار پیغمبر كرد و گفت:
كلام علی (ع) در رثای
فاطمه (س) :
«ای پیغمبر خدا از من و از دخترت كه به دیدن تو آمده و در كنار تو زیر خاك خفته
است، بر تو درود باد!
خدا چنین خواست كه او زودتر از دیگران به تو بپیوندد . پس از او شكیبایی من
بپایان رسیده و خویشتن داری من از دست رفته.
اما آنچنان كه در جدایی تو صبر را پیشه كردم، در مرگ دخترت نیز جز صبر چاره
ندارم كه شكیبایی بر مصیبت سنت است.
ای پیغمبر خدا ! تو بر روی سینة من جان دادی ! ترا بدست خود و در دل خاك سپردم
! قرآن خبر داده است كه پایان زندگی همه بازگشت به خداست. اكنون امانت به
صاحبانش رسید، زهرا از دست من رفت و نزد تو آرمید.
ای پیغمبر خدا پس از او آسمان و زمین زشت می نماید، و هیچگاه اندوه دلم نمی
گشاید. چشمانم
بی خواب، و دل از سوز غم{ گداخته} است، تا خدا مرا در جوار تو ساكن گرداند.
مرگ زهرا ضربتی بود كه دل را خسته و غصه ام را پیوسته گردانید. و چه زود جمع ما
را به پریشانی كشانید. شكایت خود را به خدا می برم و دخترت را به تو می سپارم!
خواهد گفت كه امتت پس از تو باوی چه ستمها كردند. آنچه خواهی از او بجو و هر چه
خواهی بدو بگو! تا سرّ دل بر تو گشاید، و خونیكه خورده است بیرون آید و خدا كه
بهترین داور است میان او و ستمكاران داوری نماید.
سلامی كه به تو می دهم بدرود است نه از ملالت، و از روی شوق است، نه كسالت. اگر
می روم نه ملول و خسته جانم و اگر می مانم نه به وعدة خدا بدگمانم. و چون
شكیبایان را وعده داده است در انتظار پاداش او می مانم كه هر چه هست از اوست و
شكیبایی نیكوست. اگر بیم چیرگی ستمكاران نبود برای همیشه در كنار قبرت می ماندم
و در این مصیبت بزرگ، چون فرزند مرده ،جوی اشك از دیدگانم می راندم.
خدا گواه هست كه دخترت پنهانی بخاك می رود. هنوز روزی چند از مرگ تو نگذشته، و
نام تو از زبانها نرفته، حق او را بردند و میراث او را خوردند. درد دل را با تو
در میان می گذرام و دل را به یاد تو خوش می دارم كه درود خدا بر تو باد و سلام
و رضوان خدا بر فاطمه. »
خلاصه شده از: زندگانی فاطمه زهرا (س)/ دكتر
سید جعفر شهیدی/ دفتر نشر فرهنگ اسلامی/ چاپ 34 1378
برگرفته از کتاب در مكتب فاطمه اثر دكتر على قائمى
منبع: برگرفته از IRIB
|
![]()
|
||||||
![]()
|
*** ماجرای مظلومیت و شهادت
![]() |
![]() |
![]() آتش زدن دَر - مجروح شدن چشم حضرت زهرا (س) - شهادت حضرت زهرا (س) - شهادت حضرت محسن... |
![]() |
![]() |
![]() آنچه در روزهاى آغازین رحلت جانسوز رسول خدا به وقوع پیوسته بود براى ابقا و تداوم حاكمیت بزرگان كودتا كفایت نمىكرد. ایجاد محدودیت هرچه بیشتر به منظور خارج ساختن امیرالمؤمنین و خاندان رسالت از زندگى فردى و اجتماعى مردم به عنوان یك استراتژى پایدار مىبایست تعقیب مىشد تا فرصتى براى به چالش كشیده شدن آراى بزرگان كودتا و دستاورد اجتماع سقیفه بنىساعده در نتیجه درك صحیح مردم از حقایق پشت پرده به وجود نمىآمد... |
![]() |
![]() |
*** فضایل و مناقب سیدة النساء العالمین
![]() |
![]() سوگند به آن كسى كه مرا به پیامبرى برگزید، و به رسالت انتخاب فرمود، همانا خداى عزوجل آتش را بر گوشت و خون و موى و رگ و پیوند فاطمه حرام كرده است، فرزندان و شیعیان او را از آتش دور نمود، برخى از فرزندان فاطمه داراى رتبه و مقامى هستند كه آتش و خورشید و ماه از آنها فرمانبردارى كرده در پیش رویش جنیان شمشیر زده، پیامبران به پیمان و عهد خود دربارهى او وفا مىكنند، زمین گنجینههاى خودش را تسلیم او نموده، آسمان بركاتش را بر او نازل مىكند... |
![]()
|
![]()
|
![]()
|
![]()
|
![]()
|